23- مراتب واقعیت
مقدمه
در بخش پیشین گفته شد که متافیزیک نهتنها تمایز میان مطلق و نسبی، بلکه تفاوت میان سطوح نسبیت را نیز توضیح میدهد. پیامد منطقی این بیان آن است که واقعیت دارای درجات و مراتب است. حقیقت تنها به واقعیات فیزیکی و تاریخی محدود نمیشود و از اصل بنیادین تا وجود مادی و جسمانی را در برمیگیرد. این اصل، یکی از آموزههای اساسی متافیزیک در خرد جاوید است.
ازآنجاکه متافیزیک، هسته مرکزی همه سنتهاست، میتوان نتیجه گرفت که ذومراتب بودن واقعیت، آموزهای است که در تعالیم همه سنتها یافت میشود و هر سنتی بهنوعی تصویری از سطوح میانی حقیقت را ترسیم کرده است. به تعبیر بورکهارت، همه جهانشناسیهای سنتی به نحوی متکی بر این اصل اساسیاند که واقعیت شامل مراتب بیشمار است و این معنی را چه بهصورت اسطورهای و چه بهصورت فلسفی بیان کردهاند.
در ادیان اسطورهای این مراتب تحت عنوان سلسله خدایان مطرح گردیده و در پارهای از مکاتب و ادیان، سطوح واقعیت بر اساس نظام فرشتگان یا مراتب روشنایی و تاریکی تبیین گردیده است. در فرهنگهای یونان باستان و قرون وسطی، تمامی واقعیت به نحو سلسلهمراتبی نظم یافته است و علم به هر چیزی، درواقع، علم به جایگاه آن چیز در نظام سلسلهمراتبی است که از آن به "گونه" یا "نوع" تعبیر میشود. تمثیل خط در جمهوری افلاطون یا تمثیل غار در همان کتاب و نیز نظریه صدور افلوطین و یا تبیین سهروردی از عوالم مختلف، بر اساس اصطلاحشناسی دین زردشتی، نمونههایی از تبیینهایی است که حکیمان سنتهای فکری مختلف دراینباره ارائه نمودهاند.
ازآنچه گفته شد میتوان نتیجه گرفت این نظر که کل واقعیت متشکل از جهان فیزیکی است، که آن را فقط از رهگذر حواس پنجگانه میتوان ادراک کرد، تصوری است بسیار متأخر. اهمیت دکترین مراتب واقعیت به این دلیل است که، به گفته سیدحسین نصر، «نفی واقعیت سلسلهمراتب در معنای متافیزیکی آن توسط متفکران مدرن، جهانبینی و روش آنها را در تمامی زمینهها تحت تأثیر قرار داده است.» یکی از این زمینهها که نقش تعیینکنندهای هم در زندگی بشر امروزی داشته و دارد، علم جدید است. ذومراتب بودن واقعیت، درعینحال که برای درک حقیقت بسیار ضروری است، با تفکر غالب در روزگار ما کاملاً بیگانه است.
مراتب واقعیت
کاملترین گزارش درباره مراتب واقعیت را فریتیوف شوان در مقالهای به نام «حضرات پنجگانه الهی» ارائه نموده است. خطوط اصلی مطالب این بخش برگرفته از مقاله مذکور است اما هر جا لازم باشد به فراخور بحث و بر اساس سایر منابع، توضیحات بایسته داده می شود.
پیش از آغاز بحث باید گفت که وجهتسمیه «حضرات الهی» این است که در سنت عرفان اسلامی، عارفانی همچون ابن عربی مراتب واقعیت را بهعنوان حضور یا حضرت الهی در نظر میگیرند به این اعتبار که ازلحاظ متافیزیکی وجود یا حقیقت همان حضور یا شهود است. در این سلسلهمراتب، هر حضرتی واجد اصول و بنیادهای مراتب زیرین است و هیچ کمالی در مراتب پایینتر نیست که در مراتب بالاتر نباشد.
دکترین مراتب واقعیت برحسب عبارات و اصطلاحات مختلفی بیان میشود که همگی ناظر به یک حقیقت هستند اما هرکدام از وجهه نظر خاص خود به موضوع نگریستهاند. برطبق اصطلاحات نظام توحیدی وداها در آیین هندو که به تعبیر جیمز کاتسینگر، اهل خرد جاوید آن را «صریحترین بیان ممکن از معرفت عرفانی» میدانند، مراتب واقعیت به شمول اصل الهی و در جهت صعودی، یعنی با شروع از مرتبه مادی و محسوس، عبارتند از :
1-مرتبه صوری کثیف
2-مرتبه صوری لطیف
3- مرتبه تجلیِ فوق صوری یا غیرصوری
4- مرتبه هستی
5- مرتبه ورای هستی
با توجه به اینکه در این نظریه، حضرت پنجم یعنی مرتبه ورای هستی، اصل و بنیان همه عوالم و مراتب است، شاید بهتر باشد که شرح و توضیح مراتب یادشده، در جهت نزولی و با شروع از مرتبه پنجم صورت پذیرد. در ادامه، بر اساس این رویکرد، جزئیات مربوط به هر یک از این مراتب شرح داده میشود.