25- مرتبه هستی و مرتبه تجلی فوق صوری
مرتبه هستی
پس از مرتبه ورای هستی، که در بخش پیشین به اختصار گفته شد، در سلسله مراتب واقعیت به مرتبه هستی می رسیم. این مرتبه از واقعیت که از آن به “وجود” هم تعبیر میشود، اصل متصف یا «خودتعّین بخشیده» (Self determiend) و اصل وجود شناختی (ontological) است. یعنی هر آنچه در عوالم مادون آن از وجود بهرهمند است، وجود خود را از این اصل دارد. این مرتبه نسبت بهمراتب مادون خود مطلق است یعنی هیچگونه وابستگی و تقیدی به آنها ندارد اما همه آن مراتب وابسته به آن هستند. درعینحال، این مرتبه در قیاس با مرتبه مافوق خود، متعیّن و مقیّد است؛ ازاینرو آن را به نحو متناقض نمایی، «مطلق نسبی» یا «مطلق نسبت به بیرون» (extrinisic) میخوانند.
مطابق نظر شوان، آنچه هستی را از ورای هستی منفک میسازد، نسبیت است و نسبیت خود از سطح اصل آغاز میشود. مقصود این است که اصل اعلی هنگامیکه به آفرینش رو میآورد، نسبتی میان او و آفریدگان پدید میآید که نخستین تعیّن در ذات بیچون است. این تعیّن همانا نسبت خالق و مخلوق است که در اصل اعلی موجود نیست. بهعبارتدیگر، اصل وجودشناختی یا مرتبه هستی درواقع همان مطلق است که در جهت تجلی و وجود بخشیدن به عوالم دیگر تعیّن یافته است. اما سوای این نسبت، هیچ تفاوت و تمایزی میان اصل اعلی و اصل وجود شناختی نیست. به همین دلیل است که مرتبه هستی را نیز میتوان واجد صفت مطلق بودن دانست. در مقام تمثیل میتوان به رابطه پدر و فرزندی اشاره کرد. این نسبت، چیزی از انسانیت پدر و سایر شئون او نمیکاهد اما درعینحال تنها به جنبه خاصی از او اشاره میکند.
با استفاده از نکته اخیر میتوان توضیح و توجیه دیگری نیز برای مرتبه ورای هستی عنوان کرد. مطابق بیان مذکور، مبدأ را نمیتوان به جنبه خلقت و خالقیت محدود نمود، بنابراین عقل الزام میدارد که مرتبهای فراتر از مرتبه وجود و وجودبخشی را بپذیریم.
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که در زبان آلمانی به «هستی» می گویند sein و به «ورای هستی» ursein می گویند یعنی سرچشمه بودن، و برای «وجود»، واژه dasein را به کار می برند به معنی «to be there». فلسفه هایدگر، بر وجود یا dasein تکیه می کند.
باری، درباره وجهتسمیه این مرتبه به وجود یا هستی میتوان گفت «هر آنچه وجود خارجی دارد به نحوی از انحاء و در مرتبهای از مراتب جلوهای از آن واقع مطلق است (کاتسینگر).» یعنی همه موجودات هستی خود را وامدار اصل وجود شناختی هستند و هستی ناب، این ویژگی خود را در همه موجودات جریان داده و منتشر کرده است. بنابراین، مفهومی از وجود که ما از موجودات نسبی اخذ میکنیم ما را به اصل وجود شناختی رهنمون میسازد و بر این مبناست که میتوانیم آن اصل را به صفت وجود متصف سازیم. یعنی ما بهعنوان موجودات آگاه حق داریم از مفهوم وجود که بر مبنای درک و دریافتمان از موجودات شکلگرفته تا جایی بالا برویم که به اصل و بنیاد این وجود برسیم.
دو ساحت یا مرتبه ای که تاکنون گفته شد، یعنی مرتبه ورای هستی و مرتبه هستی، روی هم رفته در قلمروی قرار دارند که به آن مرتبه «اصل» گفته می شود. یا به تعبیر دینی می توان آن را مرتبه الهی یا ساحت الوهیت نامید. اصل اعلی در این دو سطح هنوز متجلی نشده و ظهور پیدا نکرده است. به عبارت دیگر، امکانات بی کرانی در این مرتبه نهفته است که اصطلاحا به آن «امکان کل» گفته می شود. نخستین تجلی مرتبه اصل، در قالب تجلی فوق صوری رخ می دهد.
مرتبه تجلیِ فوق صوری
این عالم، اصل و بنیادِ مافوقِ عالم صوری است. عالم صوری (که جهان محسوسی که ما در آن زندگی می کنیم نیز جزیی از این عالم است) واقعیت خود را وامدار این مرتبه است. این مرتبه از واقعیت، جایگاه «ظهور» مرتبه اصل است. یعنی آنچه در مرتبه اصل، و به عبارتی در امکان کل، مضمر است در این مرتبه خود را متجلی و آشکار میسازد. اما این آشکار شدن به نحو صوری نیست یعنی فرم و صورت ندارد. بنابراین دارای وحدت و بساطت است زیرا پایه همه کثرت ها، تمایزات ناشی از صور گوناگون است.
در اینجا پرسشی پیش میآید: معنای دقیق تجلی چیست؟ و اصولاً چگونه ممکن است که تجلی بدون صورت باشد؟ شوان در این رابطه میگوید در مرتبه فوق صوری، نوعی فردیت هست اما نه فردیتی که باعث تمایز و تفرد شود. بهعبارتدیگر، فردیت همیشه باعث تزاحم جوهرها با یکدیگر و جدایی آنها از هم نمیشود. به همین دلیل، در سمبولیسم خردجاوید، «نور» سمبول این مرتبه است زیرا نورهای مختلف (تا آنجا که در تجربه عادی بشر دیده می شود) می توانند بدون تزاحم از میان یکدیگر عبور کنند در حالی که یک جسم مادی مثل سنگ یا خاک چنین خاصیتی ندارد. ناگفت نماند که بحث سمبولیسم، نقش بسیار مهمی در درک متافیزیک خردجاوید دارد که انشالله در موقع مناسب به آن خواهم پرداخت.
تا اینجا با نزول از مرتبه اصل، که خود به مرتبه اصل بی چون و اصل وجودشناختی تقسیم می شود به بالاترین مرتبه ظهور یا تجلی یعنی مرتبه تجلی فوق صوری رسیدیم. در ادامه با پایین آمدن از نردبان مراتب واقعیت به مراتبی می رسیم که برای ما آشناتر و ملموس تر است.
سپاس از بیان موجز و رسای شما.
برخی مترجمان، dasein هایدگر را "هستی-آنجا" ترجمه کردهاند.