ادب و اندیشه

آخرین نظرات

54- دو کارکرد متضاد سمبول

جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۲:۱۷ ق.ظ

گنون می گوید، رمزها غالبا دو معنی متقابل دارند، به عنوان مثال، مار هم نمودار زندگی و هم سمبول مرگ است، و نیز رمز عیسی (ع) و در عین حال، نماد شیطان. (اینکه در زبان عربی کلمه «حیّه» برای نامیدن مار به کار می رود، قابل تامل است.)

در ابتدای این بحث و با بهره گیری از سخن شوان، به کارکرد دوگانه سمبول، یعنی کشف و احتجاب اشاره شد. نسبت اتصال و انفصال هم که لینگز از آن سخن می گوید تعبیر دیگری از این کارکرد دوگانه است. پوشانندگی سمبول به این معنی است که مطلقیت مرتبه مافوق را محدود می کند. اما در عین حال گریزی از این امر نیست زیرا تنها راه ارتباط مراتب مادون با آن حقیقت است. اصطلاح حجاب در عرفان اسلامی، ناظر به این کارکرد سمبول است که بر روی صورت قرار می گیرد و هم آن را می پوشاند و هم در عین حال این امکان را فراهم می آورد که نظاره کنندگان به نوعی با آن صورت مواجه شوند.

این تضاد، ناشی از ماهیت دوگانه خود سمبول است. اگر با تعابیر الهیاتی صحبت کنیم، سمبول، که شاهد یا تمثال هم خوانده می شود، در نقطه مقابل بت قرار می گیرد. سمبول شفاف است یعنی موجب انتقال نگاه انسان به ورای خود می شود اما بت کدر است و نگاه ما را در خود متوقف می کند. به عبارت دیگر، سمبول، جنبه های ذاتی و وجودی حقیقت متناظر با خود را متجلی می کند اما محدودیت های آن، متجلی کننده هیچ جنبه ای از حقیقت مذکور نیست.

پیشتر گفته شد که عقل جزوی فقط به واسطه تشبیه یا تمثیل می‌تواند به محتوای عقل کلی نزدیک شود. شوان، بر اساس رابطه متقابل میان سمبولیسم و عقل کلی، ماهیت دوگانه سمبول را چنین توضیح می­دهد: «رمز نیز مانند عقل کلی هم نسبی است و هم مطلق. جهت اطلاقی را باید فهم کرد و جهت عرضی را باید سوزاند. بازگرداندن نسبی به مطلق در دل "آگاهی" محض حاصل تواند شد ... اگر در عالم صغیر پیش نمونه‌ای از آگاهی غیرمتناهی وجود نمی‌داشت، اصلا علم ممکن نمی‌بود، چنانکه تحقق معنوی نیز.» بنابر این، هر سمبول واجد دو جنبه مکمل است و ممکن است دست کم به دو شیوه متضاد تفسیر شود. معنای کامل هر سمبول از جمع این دو شیوه حاصل می‌شود. به تعبیر جلال ستاری «رمز ذاتا جامع دو قطب و یا جامع اضداد است.»

از طرف دیگر، سمبول به منزله پلی است میان نسبی و مطلق، زیرا یک سر آن که صورت­مند است، در حوزه آگاهی عقل جزوی قرار می گیرد و سر دیگرش که فوق صوری است با نامتناهی پیوند دارد. اما از آنجا که قوه تعقل شهودی در انسان، از نوعی مطلقیت برخوردار است، و به همین دلیل، استعداد شناخت غیرمتناهی را دارد، این امکان را دارد که با گذشتن از این پل، به شناخت متافیزیکی که همان اتحاد سوژه و ابژه است نایل شود.

سرشت دو وجهی سمبول را می توان بر اساس ساختار سلسله مراتبی واقعیت نیز توضیح داد. در این ساختار، اصل اعلی که در قله واقعیت قرار دارد، مطلق محض است و هر چیزی ماسوای آن، نسبی و مقید است. بنابراین، غیر از اصل اعلی، هیچ چیزی مطلق نیست. این حکم، درباره سمبول ها نیز صادق است. یعنی هیچ سمبولی واجد معنای مطلق و یگانه و بی چون و چرا نیست. یعنی سمبول را، هم می توان از دید مثبت نگاه کرد و هم از دید منفی. جنبه مثبت سمبول، وجه جوهری آن است. یعنی سمبول از آن جهت که در ورای خود به جوهر اشاره می کند، کارکردی مثبت و بالابرنده دارد؛ اما جنبه عَرَضی سمبول، مایه غفلت از جوهر حقیقی می شود و عرض را در جایگاه جوهر می نشاند و از این طریق باعث گمراهی و تباهی می شود. به تعبیر شوان، یک رمز از بالا که بنگرند تاریک است و از پایین که بنگرند روشن.

در سمبول های اساسی، جنبه منفی معمولا ثانوی است و در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد. به عنوان مثال، خورشید در بسیاری از سنت ها سمبول خداست. در اسلام خورشید به عرش الهی سجده می کند و در عین حال، منشا خیر، یعنی نور و حیات است. به عبارت دیگر، خورشید نماینده خداوندِ رحمت است. اقوامی که بعدا ادیان سامی را پذیرفتند، پیش از آن خورشید را مقدس می دانستند، البته روح و فرشته خورشید را که خورشید مادی بدن آن است. افلاطون در کتاب قوانین، سمبولیسم خورشید را این گونه بیان می کند: «و این روح مهر، که خود نیکوتر از مهر است، یا بر ارابه بنشیند تا به آدمیان نور بخشد، یا از برون کار کند یا از هر راه که باشد، تا هر یک از آدمیان را بر آن دارد که خدای گونه شود.»

تفاوت سمبول ها در ادیان مختلف نیز ناشی از جنبه های مثبت و منفی سمبول ها در مواجهه با روحیات خاص اقوام مختلف است. اگر یک قوم سمبول ها را بد بفهمد دین سعی می کند از آن استفاده نکند. به عنوان مثال، استفاده از تصاویر و پیکره های مقدس در ادیان آریایی مانند آیین هندو امری متداول است اما کاربرد همین سمبول ها در میان یهود و اعراب، تحت عنوان بت پرستی، به شدت مذموم شمرده شده است، زیرا استعداد این دو قوم در غفلت از واسطه بودن سمبول ها و اصالت بخشیدن به آنها زیاد بوده است، چنانکه تاریخ نیز موید این مدعاست. شیخ محمود شبستری هنگامی که می گوید :

مسلمان گر بدانستی که بت چیست

یقین کردی که دین در بت پرستی است

همین تفاوت نحوه نگاه به سمبول را بیان می کند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۰۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">